گفت وگو با حسين محلوجى درباره برنامه هاى اقتصادى هاشمى رفسنجانى

حمايت محلوجى از هاشمى؛ اين همه شبنامه و تخريب بى سابقه است

 

 

مهندس حسين محلوجى به مدت هشت سال، در دو دولتى كه آقاى هاشمى رفسنجانى در سال هاى ۱۳۷۲-۱۳۶۸ و ۱۳۷۶ - ۱۳۷۲ تشكيل داد، وزير معادن و فلزات بود. او پس از اين دوره هشت ساله نيز بر خلاف برخى از همكاران نزديك آقاى هاشمى رفسنجانى همچنان معتقد به او باقى ماند. در اين روزها در كنار حمايت هاى وسيعى كه از رياست جمهورى دوباره آقاى هاشمى مى شود، عده اى به ويژه برخى از نامزدان رياست جمهورى از عملكرد دولت آقاى هاشمى و حتى دولت آقاى خاتمى انتقادهاى شديد و حتى بدگويى و سياه نمايى مى كنند. به سراغ مهندس محلوجى رفتيم و از او درباره اين اقدامات و باز هم درباره عملكرد هشت ساله دولت آقاى هاشمى رفسنجانى پرسيديم.

•••


نظر شما در اين مورد چيست كه اكثر قريب به اتفاق نامزدان رياست جمهورى، بى محابا و با خشونت كامل، عملكرد دولت هاى پيشين را نفى مى كنند؟

اقداماتى كه در اين روزها شاهد آن هستيم مصداق بارز محاكمه انقلاب و مديران انقلاب است. چون اين آقايان زده اند زير همه چيز. به بدترين شكل و در بالاترين حد ممكن سياه نمايى مى كنند. در واقع آقايان به راحتى دارند، دستاويزى مى دهند به دست ضدانقلاب و براى ۴ -۳ سال آنها خوراك كافى فراهم مى آورند. اگر منظور آقايان محاكمه انقلاب است كه روراست بگويند. اگر منظورشان اين است كه همه مديران كشور از صدر تا ذيل، از جمله خود آقايان، معصوم بوده اند و عملكردشان عالى بوده است مگر آقاى هاشمى و آقاى خاتمى آن را هم بگويند. اگر منظورشان مبرا كردن خودشان از عملكرد «منفى» مديران در ۲۷ سال گذشته است كه نمى توانند خود را مبرا كنند. اگر منظورشان به زبان آوردن حرف هايى است كه تاريخ مصرف ۱۵ - ۱۰ روزه دارد كه از ايشان بعيد است. زشت است، دور از عدل و انصاف است كه كسى كه مى خواهد رئيس جمهور شود اين گونه به نرخ روز نان بخورد و همه چيز را نابود كند چون مى خواهد رئيس جمهور بشود. آقايان اگر مى خواهند گذشته را نقد كنند، شجاعت داشته باشند (در واقع تكليف دارند) كه ابتدا عملكرد خودشان را نقد كنند. نقد گذشته بد نيست. لازم است؛ مفيد هم هست. اما نه به اين صورت كه خودشان را بر كنار نگه دارند و به ديگران بى رحمانه و خصمانه يورش ببرند. از ديدگاه من روشى كه اكثر نامزدان رياست جمهورى در اين زمينه اتخاذ كرده اند، صادقانه نيست؛ جوانمردانه نيست؛ صميمانه نيست؛ سياه نمايى است؛ خودنمايى است؛ عوام فريبانه است. روى «عوام فريبانه» تأكيد مى كنم. وگرنه كدام آدم فهميده اى است كه نداند هر كدام از آقايان در سال هاى گذشته چه مشاغل مهمى داشته اند و انتصاب به آن مشاغل مستلزم داشتن چه ويژگى هايى بوده است. اين آقايان به سهم خودشان در به وجود آوردن وضع فعلى (چه خوب، چه بد) سهم داشته اند. ولى حالا نامنصفانه و با زير پاى گذاشتن اخلاق و اصول ابتدايى مردانگى و جوانمردى، خودشان را معصوم و بى گناه و عادل و مدير و مدبر، جامع تمام علوم و قاطع و قدرتمند معرفى مى كنند و بقيه را به عنوان اشخاصى ناآگاه، جاهل، بى عرضه و... به مردم معرفى مى نمايند. اين كمال بى انصافى و بى اخلاقى است.اين آقايان در واقع مشغول محاكمه كردن انقلاب و مديران پس از پيروزى انقلاب هستند؛ در حالى كه خودشان هم در بالاترين سطوح جزء مديران انقلاب بوده اند. كسى كه وزير بوده، نماينده مجلس بوده، سردار و فرمانده بوده، فرماندار بوده، استاندار بوده، شهردار بوده و معاون رئيس جمهور بوده، طورى با عملكرد گذشته برخورد مى كند كه گويى او جزء اپوزيسيون خارج از كشور بوده و تازه به ايران وارد شده و دارد عملكرد سال هاى گذشته را نقد مى كند. اين درست نيست. اين به نوعى سوءاستفاده از موقعيت كنونى است و اين اقدامات قطعاً دودش به چشم همين آقايان هم خواهد رفت.

آقاى هاشمى رفسنجانى را مديرى عملگرا و طرفدار رشد و توسعه اقتصادى و كم توجه به رشد و توسعه سياسى مى شناسند. چرا ايشان در دوره رياست جمهورى خود، به اندازه لازم و كافى به توسعه سياسى نپرداخت؟

عملكرد هر مديرى را بايد در ظرف زمانى و ظرف مكانى اش سنجيد. در سال ۱۳۸۴ خيلى راحت مى شود در اتاقى خنك و زير نور برق نشست و عملكرد مديران دهه هاى ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ را نقد كرد. اما اين كار عادلانه، علمى و منصفانه نيست. در سال ۱۳۶۸ كه آقاى هاشمى نخستين دوره رياست جمهورى خود را شروع كردند، مملكت با صدها مشكل اساسى روبه رو بود. مثلاً بسيارى از پروژه هاى عمرانى متوقف شده بود؛ مديران و كارشناسان دولتى حتى اتومبيل كافى و مناسب نداشتند كه براى رسيدگى و سركشى به اين پروژه ها به اين استان و آن استان بروند؛ ساعت ها قطع برق داشتيم؛ بزرگترين واردكننده گندم دنيا بوديم، قوت لايموت مردم بسته به واردات بود؛ صادرات به حداقل ممكن رسيده بود؛ و همين طور تا آخر. در آن شرايط شما اگر رئيس جمهور مى شديد آيا به فكر تقويت زيربناهاى كشور مى افتاديد يا به فكر توسعه سياسى مى بوديد؟ كسى نمى گويد كه نبايد آقاى هاشمى و مديران ايشان به توسعه سياسى مى پرداختند، بلكه مى گوييم در آن روزها كه مملكت تازه از وضعيت جنگى خارج شده بود و هزاران مشكل زيربنايى و اقتصادى داشت، كار درست و كارى كه داراى اولويت بود، همان پرداختن به راه اندازى زيربناها و راه انداختن چرخ هاى اقتصاد بود.

من در سال هايى كه در وزارت معادن و فلزات بودم، همكارى داشتم كه از سال هاى جنگ و سرازير شدن هموطنان جنگ زده به شهرهاى بزرگ و كوچك مى گفت. او مسئول بنياد جنگ زدگان يكى از استان هاى همجوار استان خوزستان بود. مى گفت: شهر گچساران در آن روزها حدود ۱۲ هزار نفر جمعيت داشت و طبيعى است كه امكانات آن شهر (از جمله آب، نان، مسكن، پزشك، دارو، درمان و...) به فرض اينكه كاملاً در دسترس باشد (كه در آن روزهاى جنگى اين طور نبود) براى همان ۱۲ هزار نفر كافى بود اما آن شهر در چند روز با ۲۰ هزار نفر مهمان مصيبت ديده خانه و كاشانه از دست داده از استان خوزستان روبه رو شد. همكار من مى گفت مشكل من اين بود كه چگونه آب براى آشاميدن اين ۲۰ هزار نفر تهيه كنم؟ (حالا استحمام و بقيه مسائل به كنار) ولى در همين گيرودار گروه هاى سياسى فعال در آن روزها همين مردم را مى كشاندند به اين طرف و آن طرف كه مثلاً حق با توده اى ها است؛ حق با اقليت است؛ حق با اكثريت است؛ عكس رهبر فلان سازمان را مى بردند به زور به ديوار اتاق ها و چادرهاى جنگ زدگان بچسبانند و آن همكار من مى گفت كه در گرماى ۴۸ تا ۵۰ درجه گچساران، در شهرى كه حتى سردخانه و كارخانه يخ سازى هم نداشت، من مانده بودم با ۲۰ هزار نفر آواره گرسنه و تشنه و بيمار و بى جا و مكان با صدها مشكل خانوادگى و اجتماعى، ولى عده اى هم دنبال كار سياسى خودشان بودند. آيا امروز مى شود آن مدير را محاكمه كرد كه چرا فقط به دنبال آب و نان و دارو و درمان جنگ زدگان بوده و به دنبال سينما و تئاتر و تحزب و آموزش هاى سياسى براى آنان نبوده است؟

مى خواهم بگويم كه هر دوره اى، حتى هر روزى، اقتضاى خودش را دارد و در موقع نقد و قضاوت بايد به اين اقتضائات هم توجه كرد. نقد بى رحمانه و خصمانه، كار بى رحمان و دشمنان است. امروز البته وسيله دست سوءاستفاده گران هم شده است.

بدين ترتيب آيا شما معتقد هستيد كه نبايد گذشته را نقد كرد؟

من چنين باورى ندارم. «گذشته» را همواره بايد نقد كرد. با نقد گذشته است كه مى توان آينده صحيح و درست را پايه گذارى كرد. ولى در اين نقد بايد به اقتضائات زمان و مكان كاملاً توجه كرد. اما مسئله اى كه امروز شما و من با آن روبه رو هستيم، اين است كه ۵-۴ نفر از نامزدان رياست جمهورى عليه همه اقدامات دولت هاى پيشين آنچه كه دلشان مى خواهد مى گويند و فكر مى كنند كه اين مسير آنان را به صندلى رياست جمهورى مى رساند. فحش دادن، منفى بافى و سياه نمايى شده است تشخص!

تا چه اندازه اين نقدها را منصفانه يا نامنصفانه مى دانيد؟

صددرصد نامنصفانه است. خيلى راحت است كه امروز عملكرد مديران سال هاى ۱۳۶۴ يا ۱۳۶۸ يا ۱۳۷۸ را نقد كنند. ولى نقد منصفانه اين است كه شرايط و اوضاع و احوال كشور در سال هاى ۶۴ و ۶۸ و ۷۸ را در نظر داشته باشند. بايد ببينيد كه مملكت در چه اوضاع و احوالى بوده و همين آقايان كه امروز عملكرد دولت هاى آن روزها را نقد تخريبى مى كنند در آن روزها خودشان چه مى كرده اند. در حالى كه آقايان اين طور عمل نمى كنند. كارى كه مى كنند اين است كه گويى خودشان در سال هاى ۶۴ و ۶۸ و ۷۸ مثلاً در گوانتانامو زندانى بوده اند و حالا بر اثر جنگ هاى آزادى بخش آزاد شده اند و خودشان را به ايران رسانده اند كه ايران را نجات بدهند! نه! اين طور نيست. اين آقايان خودشان به عنوان وزير، وكيل، استاندار، فرمانده، فرماندار، شهردار، معاون رئيس جمهور و... در جزء جزء عملكرد سال هاى گذشته دخيل بوده اند. من متأسفانه نديده ام و نشنيده ام كه اين آقايان چند كلمه اى هم درباره نواقص و ايرادهاى خودشان در دوره مديريتشان بگويند و اين بسياربسيار نامنصفانه است. اين آقايان خود را تافته هاى جدابافته  عنوان مى كنند و طبعاً ملت هوشيار ما به اين نكته توجه كرده اند و خواهند كرد.

آيا بالاخره نوبت توسعه سياسى رسيده است؟

البته كه رسيده است. ولى امروز هم اقتصاد با گره ها و گرفتارى هايى روبه رو است و اداره كردن هفتاد ميليون نفر جمعيت و جوانى اين جمعيت و بيكارى درصد قابل توجهى از جمعيت فعال، باز هم مسائل عمده دولت بعدى است. ولى به هر صورت اكنون به حمدالله در وضعيتى هستيم كه توسعه سياسى را نيز مى توان در كنار توسعه اقتصادى اولويت داد.

نظر شخصى شما درباره كانديداتورى آقاى هاشمى چيست؟

واقعيت اين است كه در ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۳ كه ايشان براى شركت در كنگره شهيدان والامقام كاشان به اين شهر تشريف آورده بودند، من براى اولين بار اين موضوع را با ايشان مطرح كردم. به ايشان پيشنهاد كردم كه براى انتخابات رياست جمهورى نامزد شوند. ايشان در آن روز گفتند كه خوب است چهره هاى ديگرى نامزد شوند. اين اعتقاد را تا آخرين روزهايى كه در سال ۱۳۸۴ براى نام نويسى فرصت بود داشتند. تا اينكه سرانجام پذيرفتند.

چرا شما و بقيه كسانى كه مانند شما مى انديشند به ايشان اصرار كرديد؟

براى اينكه اداره كردن اين كشور با اين مسائل دشوار بين المللى، مسئله انرژى هسته اى و مسائلى كه با برخى از همسايگان داريم، كار ساده اى نيست. اداره كردن اين كشور كه در آينده نزديك جمعيتش به يكصد ميليون نفر خواهد رسيد و اگر زنان نيز به صورت گسترده اى وارد بازار كار شوند به زودى تا حدود ۲۵ درصد از نيروى بالقوه كار كشور بيكار خواهد شد، شوخى بردار نيست. كار هر كس نيست. بايد مسئله سرمايه گذارى را حل كرد. بايد اختلافات بين المللى را حل كرد. بايد سرمايه هاى خارجى را جذب كرد. چه كسى مى گويد كه ايران عزيز ما كمتر از دبى و قطر و بحرين است؟ چرا آنها دارند تمام زيربناهاى لازم كشورشان را مى سازند و ما هنوز در ابتداى كار هستيم؟ ما بايد حرف اول را بزنيم. ما بايد قدرت اول منطقه بشويم. اين را سند چشم انداز بيست ساله توسعه كشور به همه دولتمردان تكليف كرده است. حالا بفرماييد كه بدون سرمايه كافى چگونه مى شود به اين هدف ها رسيد؟ تا چند سال مى شود اينجا نشست و با دو كلام حرف كه فلان رئيس جمهور آن طرف دنيا مى زند، يا فلان تصميمى كه در فلان اجلاس بين المللى مى گيرند مردم به هول و تكان بيفتند و صاحبان سرمايه نيز سرمايه هايشان را بردارند و بروند؟ تا چند سال مى شود اينجا نشست و صدها ساعت براى جذب يك سرمايه گذار خارجى مذاكره كرد و زحمت كشيد و آن وقت تا فلان رئيس جمهور در آن طرف دنيا «پخ» مى كند، اين سرمايه گذار فرار كند؟ ما بايد مسائل مان را حل كنيم و اين كارهاى بزرگ و مهم از دست همه كس برنمى آيد. از دست كسى برمى آيد كه دنيا براى او ارزش و احترام قائل باشد و او را مرد فهيم و قدرتمندى بشناسد كه از عهده اين امور برمى آيد. اين شخص امروز فقط آقاى هاشمى است ولاغير.

چرا ديگران را مناسب و داراى صلاحيت مديريت نمى دانيد؟

ما فرصت كارآموزى دادن به كسانى را نداريم كه توان اداره كردن يك وزارتخانه را نيز نداشته اند. ما فرصت كارآموزى دادن به كسانى را نداريم كه در ابتدائيات كارهاى سازمانى كه رئيس آن هستند، مانده اند. مرد بزرگ و مجرب و قوى مى خواهيم و اين خصوصيات امروز در آقاى هاشمى جمع است. اميدوارم هموطنان فهيم و آگاه به اين نكات بسيار مهم توجه و عنايت داشته باشند. ملت نمى تواند و نبايد اداره اين مملكت را به دست مديرانى بدهد كه وقتى در زمستان گذشته در تهران برف نسبتاً سنگينى باريد به رئيس جمهورى نامه نوشتند و از ايشان خواستند كه براى انتظام دادن به امور و براى تميز كردن شهر تهران، اين شهر را چند روز تعطيل كنند! آيا مى شود سرنوشت اين كشور پهناور و هفتاد ميليون جمعيت آن را به اين مديران ناتوان واگذار كرد؟
آقاى هاشمى نسبت به مسائل فرهنگى چه نظرياتى دارند؟

يكى از ظلم هاى فاحشى كه به آقاى هاشمى شده و مى شود اين است كه ايشان را شخصى معرفى مى كنند كه نسبت به فرهنگ و كتاب بيگانه است. در حالى كه اين طور نيست. آقاى هاشمى كتاب بسيار مهمى در سال هاى پيش از انقلاب نوشته اند و منتشر كرده اند درباره اميركبير و اصلاحات او. كتاب مهم ديگرى نوشته اند و منتشر كرده اند درباره فلسطين و فلسطينيان. اخيراً جلدهايى از تفسير بزرگ و بسيار مهم و نوآورانه ايشان درباره قرآن كريم منتشر شده است. ايشان در سال هاى زندان شاه نيز از خلاقيت فرهنگى و نوشتن دست نكشيدند.

به هر حال جدا از اينكه كليه روحانيون با كتاب و علم و كتابت سروكار دارند، آقاى هاشمى در خصوص مسائل اجتماعى و سياسى جهان معاصر نيز قلم زده اند و على القاعده و در برنامه هاى ايشان به صراحت نيز آمده است كه اگر در اين دوره به رياست جمهورى برسند، حتماً توجه دولت به بخش فرهنگ را افزايش خواهند داد و مشكلات باقى مانده بر سر راه توسعه فرهنگى و هنرى را به يارى خداوند از پيش پاى اهالى فرهنگ و هنر برخواهندداشت.

آيا شما در اين روزها با آقاى هاشمى ديدار و گفت وگو مى كنيد؟

بله.

تفاوت ديدگاه هاى ايشان در اين روزها با سال هاى ۱۳۷۶ - ۱۳۶۸ به چه ترتيب است؟

آقاى هاشمى در سال ۱۳۶۸ كه نخستين دوره رياست جمهورى را شروع كردند، مملكت به صورت ويرانه اى بود و طبعاً اولويت برنامه هاى ايشان عبارت بود از: ساختن آن ويرانه ها و بازسازى اقتصاد كشور، بازسازى مناطق جنگ زده و راه انداختن دستگاه دولت و بعد هم مذاكرات بين المللى درباره آتش بس و حل مسئله اسيران جنگى، مذاكرات صلح و الى آخر.

اما امروز بسيارى از مسائل برطرف شده است. امروز اولويت هاى آقاى هاشمى عبارت هستند از: ايجاد محيط امن براى سرمايه گذارى هاى داخلى و خارجى؛ جذب سرمايه هاى خارجى (كه كار بسياربسيار مهمى است و رفع مشكل بيكارى و تأمين شغل براى بيكاران به اين مسئله بستگى اساسى دارد)؛ و هم سطح با اينها البته شتاب بخشيدن به توسعه سياسى؛ شتاب بخشيدن به عدم تمركز؛ جذب همه مديران و كارشناسان صالح و توانمند بدون توجه به وابستگى آنها به اين حزب و آن گروه سياسى و مانند اينها.

اگر حرف ديگرى مانده است...

حرف هاى مانده كه بسيار زياد است. ولى اين را حتماً بايد بگويم كه آقاى هاشمى اولاً شخصيتى فراجناحى دارند و تسليم خواسته هاى اين حزب و آن گروه و اين شخص و آن شخص نمى شوند. ثانياً، ايشان قدرت جذب مديران توانمند كشور را دارند و همه آن مديران افتخار مى كنند كه چهار سال با ايشان كار كنند.

ثالثاً ايشان شخصاً مديرى قوى و با توان بالاى كارشناسى هستند. وقتى كه ايشان بالاى ميز جلسات هيات دولت بنشينند تفاوت دارد تا اينكه كسى بنشيند كه همه از او سهم خودشان را مى خواهند. آقاى هاشمى كسى نيست كه اين وزير يا آن وزير فكر كند كه آقاى هاشمى را به قدرت رسانده و امروز بايد حق السهم خودش را از آقاى هاشمى بگيرد. آقاى هاشمى از مديران هميشه حاضر در صحنه انقلاب بوده است. در جنگ مديريت كرده است. بر مجلس مديريت كرده است و علاوه بر هشت سال رياست جمهورى،  هشت سال نيز مجمع تشخيص مصلحت نظام را اداره كرده اند و در اين كار نيز حضور ايشان بركت هاى بسيار زيادى براى كشور داشته است.

مثلاً؟

همين سند چشم انداز توسعه بيست ساله و از آن تازه تر، تفسيرى كه در مجمع از اصل ۴۴ قانون اساسى كارشناسى شد و مقام معظم رهبرى ابلاغ فرمودند و راه براى فعاليت بخش خصوصى و كاستن از حجم و بار دولت باز شد.

با اينكه اين مصاحبه را بايد تمام شده فرض كرد، ولى خوب است اين را نيز از شما بپرسم كه همه  اين محسنات را كه درباره آقاى هاشمى مى شماريد قبول دارم. ولى تا چه وقت بايد به اتكاى «فرد» زندگى كنيم و جوانان را چه وقت بايد به كار گرفت؟

اين موضوع جوانى و پيرى هم يكى از ماجراهاى جديدى است كه مخالفان براى تضعيف آقاى هاشمى پيش كشيده اند. اين جفاى به اين مردم و به اين كشور است كه فردى توانمند و باتجربه و داراى تشخص ملى و بين المللى را با جوسازى و شانتاژ كنار بگذاريم كه جا براى ديگرى و ديگران باز شود. در كدام كشور در دنياى امروز آمده اند به يك نفر (شخصى كه داراى صلاحيت و توان و تجربه است) گفته اند رئيس جمهور نبايد بشوى چون مثلاً هفتاد سال دارى؟ من نمى خواهم قياس بكنم، ولى در تاريخ معاصر ايران عين همين داستانى كه براى آقاى هاشمى ساخته اند، براى دكتر محمد مصدق ساخته بودند. او را نيز با هزاران ترفند مى خواستند، ثابت كنند كه مسن است و به علت كهولت از عهده نخست وزيرى برنمى آيد. حالا هم همين داستان را براى آقاى هاشمى درست كرده اند. والله اين ظلم است به اين مملكت.

ولى مخالفان آقاى هاشمى معتقد هستند ايشان در سن كهولت هستند (متولد ،۱۳۱۳ ۷۱ ساله). انصاف هم خوب چيزى است. در مورد جوانان نيز عرض كنم كه هيچ كس درهاى ورود به مشاغل اجرايى و مديريتى را به روى آنها نبسته است. خود اين آقايان كه امروز سنگ جوانان را به سينه مى زنند در جوانى به دولت وارد شدند و عموماً هم در ۲۰-۱۸ سال اخير. گفتم كه درها به روى جوانان باز است. جوانان عزيز ما مى توانند كارشناس بشوند، رئيس بشوند، مديركل بشوند، مشاور بشوند، معاون وزير بشوند، وزير بشوند، فرماندار بشوند، استاندار بشوند و صدها شغل ديگر در بالاترين مراتب ادارى. آيا قرار است فقط رئيس جمهور بشوند؟ من، صددرصد با حضور جوانان در عرصه هاى مديريتى كشور موافق و همراه هستم، ولى رياست جمهورى بحث ديگرى است. رئيس جمهور يعنى كسى كه برود در سازمان ملل متحد و حرف اين ملت را به كرسى بنشاند. رئيس جمهور يعنى كسى كه برود در مهم ترين كنفرانس ها و كنگره هاى بين المللى از منافع و حقوق اين ملت دفاع كند. رئيس جمهور يعنى كسى كه قدرت تعامل و قدرت چانه زنى در مذاكره با روساى جمهور كشورهاى جهان را داشته باشد و از همه اينها سخت تر و مهم تر اينكه در داخل كشور براى او آن قدر ارزش و احترام و شيخوخيت قائل باشند و او آن اندازه قدرت تعامل و گفت وگو و چانه زنى داشته باشد تا بتواند تناقض ها و اختلافات و بحران هاى موجود را حل كند. اين كارهاى بزرگ و هزاران كار مهم ديگر (كه يكى از آنها تشكيل دادن دولت و اداره دولت و تعامل با مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان است) به شخصيتى نياز دارد كه از حرمت و وجهه ملى و بين المللى برخوردار باشد و از ديدگاه من امروز اين اقتدار و توانمندى در شخص آقاى هاشمى رفسنجانى وجود دارد. نكنيم كارى و نزنيم حرفى كه، در نتيجه آن، فردا در پيشگاه ملت شرمسار شويم و در آخرت در محضر پروردگار متعال سرافكنده و خجلت زده بمانيم. خودخواهى ها را كنار بگذاريم و به منافع ملى و منافع ملت فكر كنيم. فردا دير است. همين امروز. كسانى هم كه اين روزها به تخريب عملكرد آقاى هاشمى دست يازيده اند و بى انصافى و گاه خباثت را به جايى رسانده اند كه به خانواده ايشان و به دوستان و همكاران ايشان نيز اهانت و جسارت مى كنند به بازى خطرناك و دور از اخلاقى دست زده اند. آنها در واقع دارند راهى را باز مى كنند كه فردا خودشان در آن مسير غلط به دام خواهند افتاد. اينان صددرصد خلاف دستور پيامبر مكرم اسلام عمل مى كنند كه فرمود: با بزرگان خود با احترام و با وقار رفتار كنيد. هاشمى ذخيره انقلاب است. هاشمى يار هميشگى امام راحل و رهبر معظم انقلاب بوده و هست. هاشمى از سابقون است و حداقل ۵۰ سال سابقه مبارزه در راه پيروزى انقلاب و خدمت به انقلاب دارد. حالا كسانى بيايند و بخواهند براى انتخاب شدن به عنوان رئيس جمهورى به او و خانواده او اساعه ادب كنند، در واقع دارند آبروى خود مى برند ولاغير. مبارزه انتخاباتى به جاى خود، ولى مبارزه بايد مبتنى بر اصول دينى ما، ملى ما و مبتنى بر جوانمردى و اخلاق باشد، نه اينكه استالين وار همه چيز را فداى رسيدن به هدف بكنند.اين همه شبنامه كه عليه هاشمى منتشر مى كنند (و كاملاً روشن است كدام اشخاص اين اقدامات را مى كنند) و اين همه كه در سايت ها عليه ايشان مى نويسند و منتشر مى كنند، در انقلاب ما سابقه ندارد و تاسف در اين است كه اين حركات ناشايست به دست دشمنان انقلاب صورت نمى پذيرد. كسانى دستانشان به اين گناه آلوده است كه خود را مسلمان و انقلابى و اصولى و اصلاح طلب و از اين نوع لقب داده اند.

 

 

از شرق - www.Media2006.Mihanblog.com