محسن هاشمي: تقريبا همه خانواده با كانديداتوري پدرمخالف بودند
فكر نمي‌كنم كسي به اندازه ايشان نسبت به بيت‌المال حساسيت داشته باشد


 

محسن هاشمي به نسبت ساير فرزندان هاشمي رفسنجاني كمتر با رسانه‌ها حرف مي‌زند، ولي پس از پيگيريهاي فراوان راضي شد كه در خصوص مسائل خانوادگي با ايسنا گفت‌وگو كند. وي در حين اين گفت‌وگو چند عكس قديمي از پدر و مادرش و كودكي‌ برادران و خواهرانش نشان مي‌داد و در مورد آنها به ارائه توضيح مي‌پرداخت.

محسن هاشمي از همان ابتدا مي‌گويد كه سطح زندگي‌شان متوسط به بالاست و خواستگاه طبقاتي آنها هم كشاورزي بوده است.

وي در اين گفت‌وگو به فشارهايي كه به پدرش براي حضور در انتخابات وارد مي‌شد اشاره كرد و گفت كه برخي قصد دارند انتخابات را به دور دوم بكشانند و در دور دوم با پدرش رقابت كنند.

محسن هاشمي در خصوص تعداد فرزندان هاشمي رفسنجاني به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) مي‌گويد: «ما 5 فرزند هستيم؛ فاطمه متولد 1339 ، محسن متولد 1340 ، فائزه متولد 1341، مهدي متولد 1348 و ياسر متولد 1350.»

وي در مورد طريقه آشنايي پدر و مادرش با يكديگر گفت: «موقعي كه پدرم در سيزده سالگي به قم رفت، طلبه بود و در خانواده اخوان مرعشي زندگي مي‌كرد. آن خانه دقيقا روبروي خانه امام بود. پدربزرگم ماهي 50 تومان به برادران مرعشي مي‌داد كه پدر من در خانه آنها زندگي كند. مادر من هم از مرعشي‌هاست و اخوان مرعشي باعث آشنايي پدر و مادر من با يكديگر شدند. مادر مادر من نوه صاحب عروه است.»

محسن هاشمي درمورد خواستگاه طبقاتي پدر و مادرش توضيح داد: «پدر من در خانواده‌اي زندگي مي‌كرد كه پدرش امين ده “بهرمان” بود و زندگي آنها از طريق كشاورزي مي‌گذشت. پدر مادر من يك روحاني بود كه در رفسنجان زندگي مي‌كرد و به كشاورزي مشغول بود. پدر و مادر من هم در سال 1337 با هم ازدواج كردند. خانواده پدر من از نظر مالي وضع خوبي داشتند و وضع آنها متوسط به بالا بوده است، الان سطح زندگي ما متوسط به بالاست.»

وي در مورد منزل مسكوني پدرش نيز گفت: «بعد از اينكه پدر من ازدواج كرد، خانه‌اي در قم خريد و از همان موقع مجله “مكتب تشيع” را تاسيس كرد، كتاب “فلسطين” را نوشت و كتاب “امير كبير قهرمان مبارزه با استعمار” هم متعلق به آن دوران است. وقتي پدرم به تهران آمد در خيابان نايب‌السلطنه، نزديك مدرسه علوي، خانه‌ دو طبقه‌اي اجاره كرد؛ ما در طبقه اول و آقاي خامنه‌اي و خانواده‌اش در طبقه دوم زندگي مي‌كرديم. آن موقع من حدود 5 سال داشتم. چند سال بعد در تپه‌هاي بالاي خيابان دولت، پدرم دو خانه ساخت كه يكي از آنها را به پسر آيت‌الله كاشاني فروخت و در يكي از آنها هم خودمان زندگي مي‌كرديم. آخرين خانه‌اي كه داشتيم، در دزاشيب بود كه تقريبا 1100 متر مساحت داشت. در آن خانه زندگي متوسطي داشتيم. از وقتي اين خانه را خريديم پدرم هميشه در زندان بود. بعد از انقلاب هم در اين خانه زندگي مي‌كرديم، ولي بعد از ترور پدرم گفتند كه اين خانه از نظر حفاظتي مطمئن نيست؛ لذا منزل ديگري را در خيابان دولت اجاره كرديم بعد از اينكه امام به جماران آمد خانه دو طبقه‌اي كه همجوار منزل امام بود توسط همراهان امام خريداري شد و بعد از آن به توصيه امام ما در آن خانه زندگي مي‌كنيم و هنوز هم آنجا هستيم كه حدود 500 متر مساحت دارد. الان بيش از 20 سال است كه پدرم در اين خانه زندگي مي‌كند.»

محسن هاشمي در مورد محل تحصيل فرزندان هاشمي رفسنجاني نيز مي‌گويد: من خودم دوران دبستان و راهنمايي را در مدرسه علوي گذراندم، بعد از آن به مدرسه جهان‌آرا رفتم. فائزه و فاطمه در مدرسه رفاه درس مي‌خواندند مهدي و ياسر هم در مدرسه‌ نيكان. من ليسانس و فوق ليسانس را در بلژيك و كانادا گرفتم و ساير بچه‌ها در ايران ادامه تحصيل دادند.»

خبرنگار ايسنا از محسن هاشمي پرسيد: در مورد اينكه در دوران جنگ كشور را براي ادامه تحصيل ترك كرديد انتقادات و شايعات زيادي وجود دارد، آيا اين انتقاد را مي‌پذيريد؟ وي گفت: «من قبل از جنگ براي ادامه تحصيل به لندن رفته بودم كه موقع انقلاب به ايران بازگشتم. قبل از جنگ و حتي قبل از انتخاب بني‌صدر براي ادامه تحصيل به بلژيك رفتم، چون خاله من در آنجا زندگي مي‌كند. من براي ادامه تحصيل در دانشگاه شيراز قبول شده بودم ولي به دليل مسائل امنيتي، خانواده به من فشار مي‌آوردند و بالاخره مرا به خارج فرستادند. در سال 65 موقعي كه دوره دكترا را شروع كرده بودم درس را نيمه‌تمام رها كردم و به ايران برگشتم و در طرح‌هاي موشكي فعاليت مي‌كردم.»

محسن هاشمي درباره سابقه جبهه خود و برادرانش نيز گفت: «من بيش از 10 بار به جبهه رفتم و در بسياري از سفرهاي حاج آقا به جبهه همراه ايشان بودم. مهدي هم سابقه‌ جبهه دارد و جانباز شيميايي است و ياسر هم در جنگ مجروح شده است.»

وي در مورد مسؤوليت‌هايش پس از جنگ توضيح داد: «پس از جنگ به عنوان كارشناس در بخش موشكي سپاه فعاليت مي‌كردم و از آنجا كم كم مسؤوليت معاونت سرپرستي موشك شهاب 2 يا همان راكت بغداد به عهده گرفتم. پس از آن عضو هيات مديره سازمان صنايع دفاع بودم. هنگامي كه پدرم رييس جمهور شد بازرس ويژه رييس جمهور شدم و در عين حال عضو غير موظف هيات مديره مترو نيز بودم، يعني در مترو كار اجرايي نمي‌كردم. از زمان آقاي خاتمي هم مديرعامل مترو هستم و حكم مرا هم آقاي نوري امضا كرده است.

فاطمه هم قبل از رياست جمهوري پدرم مسؤوليت نداشت و در زمان دولت حاج آقا مسؤوليت بنياد امور بيماري‌هاي خاص را برعهده گرفت. فائزه هم مسؤول ورزش بانوان بود. مهدي و ياسر هم در زمان دولت حاج آقا مشغول به تحصيل بودند. مهدي در اواخر تحصيل در سازمان گسترش براي ساخت سازه‌هاي دريايي و سكوهاي نفتي مشغول به كار شد و ياسر هم در اواخر تحصيل در وزارت جهاد سازندگي مشغول به كار شد. مهدي الآن مسؤوليت رياست سازمان بهينه‌سازي مصرف سوخت را برعهده دارد.»

هاشمي در مورد بحث تغيير مديرعامل مترو كه چندي پيش مطرح شده بود گفت: «اين يك بحث فرعي بود كه بيشتر حالت انتخاباتي داشت و هنوز هيچ تغييرات مديريتي در مترو اتفاق نيفتاده است. من فكر مي‌كنم تصميمي بود كه مرا عوض كنند ولي به دليل مسائل انتخاباتي آن را به تاخير انداختند. سرنوشت اين كار به نتيجه انتخابات بستگي دارد.»

وي در مورد سفر هاشمي رفسنجاني در اواخر دولتش به عربستان و شايعات پيرامون آن گفت: «سفر به عربستان به دعوت اين كشور و هزينه اين كشور بود و هيچ بريز و بپاشي در اين سفر صورت نگرفت.»

محسن هاشمي در مورد ديدگاه مردم نسبت به خانواده هاشمي هم گفت: «ما 25 سال است كه از طريق ضد انقلاب و اپوزيسيون داخلي و در رقابت‌هاي سياسي دائما تخريب شده‌ايم و شايعات زيادي در مورد ما درست شده كه من همه آنها را تكذيب مي‌كنم. شايعاتي از قبيل اينكه در كانادا ملك داريم، در جاي ديگري سرمايه‌گذاري كرده‌ايم و در جاي ديگري اتوبان داريم، كيش مال ماست، دوو مال ماست، ماهان مال ماست، كلاردشت مال ماست و ... همه دروغ است. همين زياد بودن اين مسائل نشان مي‌دهد كه همه آنها دروغ است. اكنون هم در آستانه انتخابات اين شايعات را در بروشورهايي منتشر مي‌كنند. مثلا در يكي از اين بروشورها آمده كه هواپيمايي با 10 ميليارد دلار خريداري شده و همه كميسيون‌هاي آن را مهدي گرفته است، اصلا 10 ميليارد دلار واقعيت ندارد و يا مثلا مي‌گويند تمام كميسيون‌هاي مترو را محمود هاشمي (عموي من) دريافت مي‌كند.»

فرزند هاشمي رفسنجاني در مورد ديدگاه‌هاي فرهنگي پدرش در محيط خانواده و جامعه اظها داشت: «‌پدر من معتقد است كه بايد دنيا و آخرت مردم را با هم در نظر گرفت. او به هيچ افراط و تفريط را نمي‌پسندد. آقاي هاشمي يك روحاني معتدل آگاه به مسائل زمان است و با توجه به اينكه در شرايط رهبري جامعه قرار گرفته نمي‌تواند مانند سايرين نظرات تند فرهنگي و يا نظرات خيلي كند فرهنگي داشته باشد. ايشان هيچ گاه از ما نخواسته كه رهبانيت به خرج دهيم. هميشه از ما خواسته كه معتدل عمل كنيم. هيچ در مورد اين قبيل مسائل وقت به ما فشار وارد نمي‌كرده كه مثلا چگونه لباس بپوشيم. اگر جايي بد عمل مي‌كرديم به ما تذكر مي‌داد و ما هم گوش مي‌داديم. نظر ايشان در جامعه هم همين است و هيچ كدام از تندروي‌ها را قبول ندارد. اين تندروي‌ها باعث شده كه بخش مهمي از جامعه دهن كجي كنند و از خروج از حريم مباحث اسلامي به عنوان ابزار مبارزه استفاده كنند. زماني مبارزه با تشكيل گروه‌هاي مسلح انجام مي‌شد اما الان ظواهر مبارزه طوري شده كه با روش‌هاي نرم مخالفت‌ها ابراز مي‌شود.»

محسن هاشمي در مورد حساسيت پدرش در استفاده از بيت‌المال اظهار داشت: «فكر نمي‌كنم هيچ كس به اندازه ايشان نسبت به استفاده از بيت‌المال حساسيت داشته باشد. الآن بسياري از آقايان سهم امام مي‌گيرند و به طلبه‌ها پرداخت مي‌كنند كه پدر من حتي در اين مورد هم وسواس دارد و آن را انجام نمي‌دهد.»

وي در مورد شايعه اينكه يكي از فرزندان هاشمي قصد داشته از طريق كانادا به آمريكا برود، خنديد و گفت: «اين شايعه از بيخ دروغ است. فقط من در كانادا بودم كه الان 16 سال است به اين كشور نرفته‌ام.»

وي در پاسخ به اين سوال كه آيا پدرش از ابتدا قصد داشت در انتخابات رياست جمهوري كانديدا شود يا خير؟ گفت: «از اواسط سال گذشته كه بحث انتخابات رياست جمهوري به صورت جدي مطرح شد، فشارهاي زيادي به ايشان وارد مي‌شد كه حتما در صحنه حضور پيدا كند، اما پدرم هميشه اصرار داشت كه چنين اتفاقي نيفتد و براي اين كار اجماع گروه‌ها را شرط كردند، اما اين اجماع حاصل نشد و پدرم با افزايش فشارهاي گروهها تصميم گرفت كه وارد عرصه شود.»

هاشمي خاطرنشان كرد: «يكي از نگراني‌هاي ايشان وجود افراط و تفريط در جامعه است. مساله ديگر، شرايط حساس ايران در منطقه است و علاوه بر اين نبايد فراموش كنيم كه حضور ايشان باعث افزايش مشاركت مردم مي‌شود و انتخابات جدي گرفته شود. تقريبا همه افراد خانواده با رياست جمهوري پدر مخالف بودند چون معتقد بوديم كه ديگر دليلي ندارد پدر دوباره وارد اين عرصه شود. هميشه در شرايط بحراني به اولين كسي كه فشار وارد مي‌شود تا مساله را حل كند پدر من بوده است. ايشان هميشه خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و فقط مسؤوليت رياست مجمع تشخيص انتصابي بوده است.»

محسن هاشمي در پاسخ به اين سوال كه اگر پسر هاشمي رفسنجاني نبود نسبت به او چه نظري داشت؟ گفت: «اگر من شرايط حزبي داشتم براساس تمايلات حزبي عمل مي‌كردم، اما وقتي كه وارد موضوع مي‌شوم و حقايق را مي‌بينم خود به خود به ايشان گرايش پيدا مي‌كنم. شايد اگر پسر ايشان نبودم اطلاعاتم اين‌قدر وسيع نبود ولي با اين وجود باز هم به سمت ايشان گرايش پيدا مي‌كردم.»

وي در پاسخ به اين سوال كه چرا پدرش در انتخابات مجلس ششم راي مناسبي نداشت گفت: «راي پدر من آن چنان هم نامناسب نبود، آقاي هاشمي در انتخابات مجلس آراء خود را به دست آورد و اين در مقايسه با ميزان شركت‌كنندگان راي كمي نيست. نكته‌اي كه نبايد فراموش شود اين است كه در انتخابات مجلس ششم ليست‌ها راي آوردند نه اشخاص. با اين وجود پدر من راي مناسبي آورد چون اولين نفر ليست دوم بود.»

وي در پاسخ به اين سوال كه آيا پدرش در منزل موسيقي گوش مي‌كند، فيلم مي‌بيند يا ورزش مي‌كند؟ ‌گفت: «موسيقي گوش نمي‌كند ولي فيلم مي‌بيند و ورزش هم مي‌كند.»

محسن هاشمي در ارزيابي از نتيجه انتخابات گفت: «ارزيابي نتيجه‌ اين انتخابات خيلي سخت است. گروههاي سياسي چپ و راست قصد دارند كه انتخابات به دور دوم كشيده شود و نامزد مورد حمايتشان در دور دوم با آقاي هاشمي رقابت كنند. اميدوارم انتخابات به دور دوم كشيده نشود ولي بايد همه چيز را پيش‌بيني كرد.»

وي در مورد دليل اقامت خواهرش در لندن نيز توضيح داد: «پسر فائزه در لندن درس مي‌خواند و به همين دليل در اين يك سال نزد فرزندش بوده و در همين فرصت براي دوره دكتراي خود نيز درس مي‌خواند.»

محسن هاشمي در مورد ارتباط كارگزاران با هاشمي رفسنجاني نيز گفت: «كارگزاران حاج آقا را پدر معنوي خود مي‌دانند و از تفكرات آقاي هاشمي خيلي مايه مي‌گيرند.»

وي در پاسخ اين سوال كه آيا خود را آقازاده مي‌دانيد يا خير، گفت: «بستگي دارد كه چه تعريفي از لفظ آقازاده ارائه شود. ما به معنايي كه اكنون در جامعه رايج است و بار منفي دارد آقازاده نيستيم، اما در لفظ يك آقازاده هستيم.»

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: سعيد نوايي